سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

انا لله و انا الیه الراجعون

خدا خدا می کردیم که همسر و همسفر امام راحلمان بینمان بماند اما او لقاء حق و همجواری با اولیاء و پیوستن به امام راحل را بیش از ماندن در کنار برخی از ما پسندید . ماندن در کنار قومی که هر از گاهی به بهانه حراست از امام و انقلاب امام به خانواده­اش می­تاختند و هر چه می­خواستند در حقّ­شان تهمت و ناروا می­بافتند تا شاید کلاه جهالت خویش را از نمد هتاکی به خاندان روح الله ببافند . گویی نشنیده بودند که پیامبر اعظم خدا فرمود : المرء یُحفَظُ فی وُلده . احتجاج ، ج1 ، ص 102

دلهای داغدار ما عزادار کوچ او خواهد بود .

روحش شاد و در لقاء حق و جوار اولیاء و میهمانی روح ملکوتی امام راحل متنعم باد .

---------------------------------------------------------------

))میزان رأی ملت است )) این فرمایش نورانی امام راحل که محور بُعد جمهوریت ما و بیانگر  نظام سیاسی اجتماعی « جمهوری اسلامی » در قرائت امام راحل از اسلام است ، علی رغم این که یکی از صریح­ترین بیانات ایشان است در سالهای اخیر بدل به یکی از مناقشه برانگیز­ترین نظرات امام راحل شده است .

برخی آن را به تبع جمهوریّت نظام ، خارج از ذات حکومت اسلامی و محصول مصلحت اندیشی امام در شرایط آن روزگار می­دانند و معتقدند که اندیشه توحیدی اسلام با وجود چنین چیزی در نظام سیاسی و اجتماعی خویش ناسازگار است چرا که میزان در اسلام امر خداست نه رأی مردم .

برخی دیگر آن را رکن اصلی اندیشه امام می­دانند و معتقدند امام بدون هیچ مصلحت اندیشی و تنها از سر باورمندی آن را بیان فرموده­اند و آن را با اسلام سازگار می دانسته­اند . متأسفانه در این گروه کسانی در باور به این نکته تا بدان جا پیش رفته­اند که دایره میزان بودن رأی ملت را به تمام شئون سرایت داده و معتقدند که رأی ملت می­تواند بر احکام شرعی اسلام هم مستقیماً تأثیر گذار باشد به نوعی که رأی اکثریت امری جایز را نامجاز و امری مجاز را غیر جایز کند .

در میان این دو نظر ، نگاه سوّمی وجود دارد که به باور من تلقی صحیح از نظام سیاسی – اجتماعی اسلام و تفسیر صحیح از این بیان امام راحل است . متأسفانه این نگاه که از هر دو نگرش یاد شده قدمت و دقت بیشتری دارد به دلایلی که بیان آنها در این مقاله نمی گنجد ، در سالهای اخیر مورد بی مهری قرار گفته و تقریبا از گفتمان سیاسی حاکم بر جامعه محو شده است و به نظر می­رسد که همین اتفاق نامبارک از سویی موجب تلقی مخالفت نظام سیاسی - اجتماعی اسلام ، با جمهوریت و از دیگر سوی موجب زعم تأثیر گذاری آراء عمومی بر احکام قطعی دینی گردیده است .

آنچه در پی می­آید چکیده برآیندِ مطالعه اندیشه­های امام راحل و بیانات شاگردان مبّرز ایشان مانند آیت الله شهید دکتر بهشتی (قدس سره ) ، آیت الله شهید استاد مرتضی مطهری (قدس سره ) ، آیت الله علامه جوادی آملی ( دام ظله ) و ... در تبیین جایگاه آراء مردم در نظام سیاسی – اجتماعی اسلام است .

قرآن کریم امور جاری در جوامع انسانی را به دو گروه کلّی تقسیم می­کند

1-      اموری که در دو ضلع واجب و حرام تعینی 1 قرار دارند که اختیار آنها تنها در اختیار خداست و مردم هیچ سهمی در آنها ندارند ، اموری که به تعبیر دیگر در حوزه « امر الله » قرار دارند .

2-      اموری که خارج از آن اضلاع و در حوزه مباحات 2 یا اضلاع واجبات تخییری 3 است که امر اداره آنها بنا به حکم الهی در اختیار انسانها قرار گرفته و انتخاب مردم در چگونگی آنها نقش محوری دارد و به تعبیر دیگر اموری که در حوزه « امر الناس » متمرکز است .

این دو دسته امور را می توان با دقت در مفاد آیات 38 سوره شوری: (و کسانى که دعوت پروردگار خود را اجابت نموده، و نماز بپا مى‏دارند، و امورشان در بینشان به مشورت نهاده مى‏شود، و از آنچه روزیشان کرده‏ایم انفاق مى‏کنند) و 159 آل عمران: (... و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توکل کن! ... ) و  36 سوره احزاب: ( هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیار و انتخابی دیگر در برابر فرمان خدا داشته باشد و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است!) به روشنی فهم کرد. 4

نکته قابل توجه اینجاست که وجود جامعه اسلامی و به تبع آن حاکمیت اسلام معلول وجود هر دو محدوده و حفظ حدود هر یک از آنهاست چرا که با فقدان (امر الله) اسلامیت بی معنا می­شود و بدون (امر الناس) نظام زندگی مردمان مختل می شود بنابر این وجود هر دو محدوده در شکل گیری و بقائ نظام جمهوری اسلامی نقش به محوری دارد . 

این همان نگاه و برداشت عمیقی است که تأمل در آن نشان می­دهد که ترکیب (جمهوری اسلامی) ترکیبی ساختگی و التقاطی از نظامی اسلامی و تفکر دموکراتیک وام گرفته شده از دموکراسی غربی نیست بلکه مدل ویژه­ای از نظام اجتماعی و سیاسی است که در متن اساسی اسلام یعنی قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است.

اگر مرحوم شهید آیت الله مرتضی مطهری (قدس سره) تصریح می­کند که بر اساس اسلام حق حاکمیت ملّی از آن مردم است و آنان حق دارند با انتخاب و آراء خودشان نمایندگان مجلس یا ریاست جمهوری خود را معین کنند و بدینسان جمهوریت را نه امری وام گرفته شده از خارج متن دین بلکه برآمده از متن دین می­داند ، بر همین اساس است . 5

و نیز شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) نکاتی می­فرماید که مضمون برخی از آنها چنین است : شکل اساسی نظام اجتماعی اسلام ، نظام امت و امامت است و آنچه برآیند این نظام است مدیریت جامعه است اما شکل خاصی برای این مدیریت در اسلام ارائه نشده تا در هر زمان و هر مکان و شرایط بتواند مناسب با آنها شکلی داشته باشد فقط لازم است تا در هر شکلی ،اساس نظام امامت و امت حفظ شود و تعیین و تحمیل درکار نباشد . مدیریت جامعه در نظام امت و امامت بر پایه مکتب است .بنابر این در زمان ما و مناسب با عصر و انقلاب ما شکل نوینی در همان چارچوبه امامت و امت ارائه شده است که در آن تعیین ریاست جمهور ، نمایندگان مجلس و به طور غیر مستقیم هیئت وزیران همه و همه منتخبین مردم و برآمده از رأی آنها هستند . 6

بنا بر آنچه گفته شد فرمایش امام راحل (قدس سره) مبنی بر میزان بودن آراء ملت هرگز در محدوده (امر الله) نیست چرا که در آن منطقه همه انسانها حتی شخص محمد بن عبدالله (ص) به عنوان یک مسلمان ، صاحب هیچ گونه اختیاری نیست تا چه رسد به دیگران . اما در محدوده (امر الناس) که بخش وسیعی از اداره امور اجتماعی و سیاسی مردم را در بر می­گیرد به حقیقت ( میزان رأی مردم است ) .

بر اساس آنچه گفته شد هرگونه تلاشی برای تحدید یا مقابله با جنبه جمهوریت نظام ( حتی اگر از فرط درد دینداری و علاقه به اسلام ) صورت بگیرد نه تنها منجر به افزایش صبغه اسلامی نظام نمی شود بلکه دانسته یا ندانسته موجب ناقص شدن الگوی نظام جمهوری اسلامی که مبنتی بر مکتب و برآمده از آیات قرآنی است خواهد بود نقصی که دامنه آن به آسیب دیدن اسلامیت نظام هم خواهد رسید .

و نیز هر تلاشی برای تداخل ویژگی­های محدوده (امر الناس) در حوزه (امر الله) ولو به نام روشنفکری دینی یا دموکراسی خواهی ، آزادی و یا ... ، منجر به ناقص شدن جمهوری اسلامی خواهد شد و در عمل به اضمحلال آن خواهد انجامید و سرانجام چنین فاجعه­ای یا در افتادن به دیکتاتوری پادشاهی است و یا سقوط کردن به درّه سکولاریزم .

پس بر همه علاقه­مندان به نظام جمهوری اسلامی چه آنانی که خود را اصولگرا می­نامند و چه آنانی که خویش را اصلاح طلب می­­دانند . لازم است تا با پاسداشت هر دو حوزه امر الله و امر الناس ، از نظام جمهوری اسلامی به عنوان دستاورد چند دهه تلاش ، مجاهدت ، مبارزه ، ایثار و نثار بی دریغ امت و امام که بر اساس آموزه­های مکتب نورانی اسلام پدید آمده است محافظت نمایند و با شفاف ساختن مرزهای اعتقادیشان و فاصله باورهایشان از دشمنان نظام اسلامی ، راه را بر بدخواهان امت و نظام اسلامی ببندند .

به امید روزی که رعایت حریمها برای همگان مخصوصاً نخبگان جامعه و سیاستمداران نظام واجبی تخلف ناپذیر تلقی شده و در عین تسلیم در برابر احکام ( محدوده امر الله ) حرمت و شأن ( محدوده امر الناس ) را از جان و دل حفظ کنیم .

-------------------------------------------------------------------------

پ . ن . 1 = حلال و حرام تعیینی در برابر واجبات تخییری ، اموری هستند که مشخصاً و به صورت فرد مشخص مورد حکم وجوب یا حرمت قرار گرفته­اند مانند اقامه نماز  و رعایت حق دیگران که واجب تعیینی است یا شراب خواری و ظلم به دیگران که حرام تعیینی است .

پ . ن . 2 = مباحات اموری هستند که در احکام شرعی فاقد حکم معین حلال یا حرام و حتی واجب و مستحب هستند و انجام دادن یا انجام ندادن آنها به امر خداوند کاملا به انتخاب و اختیار انسانها واگذار شده است . مانند اغلب اموری که در تأمین نیازهای روزانه فرد و اجتماع دخالت دارند .

پ . ن . 3 = آن دسته از امور واجب که به صورت تعینی مشخص نشده اند بلکه خدای تعالی امور متعددی را در عرض هم واجب کرده و انتخاب یکی از آن چند چیز و عمل به مورد منتخب را به عهده انسانها و در حوزه انتخاب آنها قرار داده است واجبات تخییری می­گویند. مانند انتخاب یکی از اقسام کفاره روزه که در رساله­ها به شکل مفصّل توضیح داده شده است .

پ . ن . 4 = برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب ( ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت ) نوشته استاد علامه آیت الله جوادی آملی (دام ظله).

پ . ن . 5 = برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب (پیرامون انقلاب اسلامی ) و کتاب (آینده انقلاب اسلامی ایران).

پ . ن . 6 = برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب ( مبانی نظری قانون اساسی ) اثری از شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره).